.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
این روحانی شهید را بیشتر بشناسیم

یکی از دوستان بزرگوار و با کرامتی که ذهنم هرگز از یاد او غافل و دلم هرگز از محبت او خالی و ارادتم هرگز به شخصیت او کم و تهی نمی گردد،قطع یقین دوست روحانی ام سردار بزرگوار شهید حجةالاسلام و المسلمین سیدجواد شفیعی دارابی است که در جای جای خاطراتم مثل خورشید فروزان می درخشد و مرا همواره دلتنگ نگاهها و تبسم های قشنگ خود نگه می دارد.

دوست عزیزی که تمام وجودش وقف عقاید او بود و تمام عقایدش را در جهاد فی سبیل الله خلاصه می کرد و شجاعانه به نمایش می گذاشت و در مرامش حتی یک گام عقب نشینی و یا پشیمانی دیده نمی شد و هر بار مصمم تر از قبل بر ادامه و تکرار آنچه که انجام می داد،اصرار می ورزید و پیشتاز می شد!

کسی که همواره از خودش بیش از دیگران انتظار داشت و بیشتر خودش را کار می زد تا دیگران را بکار بگیرد و عجیب آنکه همواره از کارهای کوچک دیگران تا می توانست تعریف و تمجید می کرد و اما از کارهای بزرگ خودش، حتی یک کلمه هم نمی گفت و کلامش مملو از اخلاق و ادب و نزاکت و احترام به دیگران و نشاط افکنی و تحرک بخشی برای انجام تکالیف و وظایف دینی بود.

نمی دانم در باره این شهید بزرگوار چگونه سخن بگویم،رسمی یا دوستانه؟! اگر رسمی بگویم حقش ادا نمی شود و اگر دوستانه بگویم شاید برای بعضی از مخاطبان قابل بهره برداری نباشد و من ماندم که این شخصیت بزرگ و عزیز را از چه منظری معرفی کنم!یا علی مدد!

سردار شهید حجةالاسلام والمسلمین سیدجواد شفیعی دارابی، یکی از طلاب فعال در عرصه های سیاسی و مقلد همه جانبه امام راحل در راستای اولویت های اعنقادی دهه اول انقلاب بود.

مخالفت با جریانهای ضدانقلابی دهه اول انقلاب کار آسانی نبود و غالباً افراد همراه بالاخره در یکی از مواضع زاویه زده و اصطلاحاً می بریدند و از ادامه همراهی و یا لااقل از همه گونه همراهی سر باز می زدند!

مخالفت با سلطنت طلبان، انجمن حجتیه، فرقان، منافقین، توده و دیگر کمونیستها، خلق مسلمان شریعتمداری، لیبرالها و جریان بنی صدر، امتی ها، مفسدان، مفت خوران، طماعان، اجنبی پرستان، روشنفکران، متوهمان، کج اندیشان، فرقه ها، عدم همراهی برخی از اعاظم حوزه و تردیدافکنی هایی که در کلاسهای حوزه ها و دانشگاهها باب شده بود، همه و همه و مهمتر از همه آنها مخالفت با کسانی که در باره ولایت مطلقه فقیه کم آوزده و به هر طریق ممکن کینه ها و عدم اعتقاد خود را به دیدگاههای امام راحل بروز می دادند،برای یک طلبه جوان کار آسانی نبود! اما شهید شفیعی با پذیرش مطلق امام راحل، تمام وجود خویش را وقف امام و انقلاب کرده و از کمترین فرصتها برای ایفای نقش در این مبارزه فراگیر و پایان ناپذیر استفاده کرده و به صحنه می آمد و فارغ از شرایط طلبگی، حتی با لباس مبدل نیز با ما همراه می شد و در ریزترین تا درشت ترین درگیریها و فعالیتهای تبلیغی و مبارزه ای علیه جریانهای انحرافی شرکت می کرد و شجاعانه تر از همه ما در خط مقدم خطرها و درگیریها با منافقین و کمونیستها قرار گرفته و یک لحظه هم عقب نشینی نمی کرد و بطور نمونه شما می توانید هنوز هم هنگامی که مغازه های اطراف مسجد جامع ساری بسته اند،شعار های دست نوشته ایشان را روی درب مغازه ها به طرفداری از امام راحل و مخالفت با بنی صدر بخوانید!(خمینی افضل/اشجع/اعظم/رهبر/اولی/اعلم/اطهر)

شهید شفیعی دارای یک بصیرت کامل و جامع از امام و اسلام و انقلاب و نظام بود و مبارزه اش با جریانات انحرافی،ظاهر سازی و یا تبعیت اجتماعی از نوع شهروندی مدنی نبود، بلکه همه کارهایش اعتقادی و مبتنی بر برداشتهای قرآنی و مومنانه بود.

صفای باطن شهید شفیعی را نمی توان با هیچ قلم و بیانی به تصویر و تفسیر کشاند و یا ترسیم کرد، چرا که ایشان در تمام فعالیتهایش، قربةالی الله را تجربه می کرد و واقعاً برای جلب رضایت این و آن کار نمی کرد و من شهادت می دهم که علیرغم نیازهای شدید مالی اش،بهیچوجه دنبال اجر و مزد دنیوی فعالیتهایش نبود و مبارزات و بیداری های شبانه روزی اش نیز فی سبیل الله بود و اجرش را نیز فقط و فقط از خدا می خواست و گوشش بدهکار تشکر و قدردانی خلق نبود که آن را از مصادیق شرک می دانست!

شهید شفیعی که همیشه متبسم و آرام و آرام بخش بود،از گزند روزگار هرگز نمی نالید و مسائل کوچک زندگی را هرگز نمی دید و اهل توقف در پشت موانع مشکلات دنیایی و مادی نبود و توکلش به خداوند متعال،قلبی و مثال زدنی بود.

من شهادت می دهم که ایشان علیرغم اینکه یک طلبه جوان بود،اما مجتهد زمان و مکان شده بود و در درک مسائل جامعه خود، سرآمد بسیاری از افراد مدعی بی بصیرت بود که با پای چوبین به جامعه ورود کرده و به قول مولوی: پای استدلالیان چوبین بود/پای چوبین سخت بی تمکین بود/

من شهادت می دهم که شهید شفیعی در تقوای فردی و اجتماعی نیز یک استثناء بود و ما حتی یک واژه غیر متعارف از زبان او نمی شنیدیم و یا یک عمل غیر متداول از او نمی دیدیم و کلاً ایشان یک استاندارد اخلاقی و یک الگوی قابل اعتماد برای همه ماهایی بود که آن زمان در شورای انجمن های اسلامی دانشجویان و دانش آموزان ساری جزء نیروهای انقلابی و قاطع بودیم و با همه مسائل حساس برخورد می کردیم.

شهید شفیعی دز ذکاوت و تیزهوشی نیز یک سر و گردن از همه اطرافیان بالاتر بود، خیلی خوب مسائل را می فهمید و با اینکه بخاطر فعالیتهای سیاسی،گاهی توفیق حضور در مباحث درسی را از دست می داد،اما به سرعت خودش را به دیگران می رساند و هم بحث آنان می شد و کلاً خیلی زودتر از دیگر هم مباحثه ها، بخاطر درک عمیق تر مسائل،توجه اساتیدش را به خود جلب می کرد و جدای از آن در پاسخ به سوالات دینی و احکامی ما نیز خیلی حوصله مند و مدبرانه برخورد کرده و جواب می داد.

نکته مهم در زندگی شهید شفیعی،تحرک و جنب و جوش بسیار بالا و خستگی ناپذیر بودن اوست که واقعاً ما گاهی زمان را با کثرت تحرک وی قاطی می کردیم! یعنی تعدد تردد به قم و ساری و بعد ها هم به جبهه ها طوری بود که ما نمی دانستیم که وی در آن واحد کجاست و گاهی به شوخی به ایشان می گفتیم: تو مگر طیرالارض می کنی!

از دیگر صفات برجسته شهید شفیعی می توان به تواضع و فروتنی بسیار بالا، قناعت پیشگی زاهدانه، پرهیز کامل از غیبت کردن و یا بیان حرفهای شبهه ناک، وقت شناسی و استفاده بهینه از زمان و عمر، شجاعت و شهامت مثال زدنی، درایت و اندیشه های تابناک، صبر و حوصله و بردباری، اهل گذشت بودن، چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشتن، عبادت کردن و علاقه شدید به قرآن و حدیث داشتن، قدر دوست و دوستی را دانستن، معرفت نشان دادن، سختی پذیری، منت نکردن، جوش خوردن با همه و اجتماعی و اعتقادی زیستن، ولایتمدار بودن و دهها صفت ریز و درشت دیگر را ما همواره در او می نگریستیم و به دوستی با ایشان مباهات می ورزیدیم.

ایشان همزادگاهی یکی ار بهترین دوستان شهیدم یعنی عزیز دلم سردار شهید محمد باقر مهاجر دارابی اهل روستای عالم پرور و شهید پرور دارابکلای ساری بود که همین امر هم در صمیمیت ما بسیار تاثیرگذار بود و حالا که هر وقت به یاد یکی می افتم،خود بخود دیگری هم ذهنم را بخود مشغول می کند و شبیه به یک یاد دوقلو و یا همان یار دو قلوی ذهنی ام شده اند!

ایشان دوست حلقه ای من و دوستان عزیزتر ازجانم شهید محمدباقر مهاجر، دکتر ابراهیم صفری، جعفر احمدی، محمدحسن محمدی و... بود که ما با هم خیلی پرخاطره ایم و شبهای فعال زیادی را در مبارزات شبانه با گروههای ضدانقلاب بیدار مانده و پشت سر گذاشتیم.

النهایه روحانی شهید سید جواد شفیعی را می توان در یک جمله خلاصه کرد و آن اینکه می توان گفت:

"شهید شفیعی دارای یک شخصیت وارسته و خودساخته بود که امام زمان(عج) و ولی فقیه زمان خود را درست و بخوبی درک کرده بود و به علم خود نیز مستمراًجامه عمل می پوشید و نهایتاً جامه شهادت به تن کرد و به ملاقات خدا شتافت و به وجه الله نظر نمود".

نامش بلند و یادش گرامی و راهش پر رهرو باد !

صادقعلی رنجبر- عضو هیئت علمی دانشگاه-۳/۱/۸۹


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.057 seconds.